انتخاب‌هاي اجتماعي در جوامع انساني همواره با چالش مواجه بوده است. مساله مهم براي يك گروه در تصميم‌گيري‌ها آن است كه تمايلات همه (اغلب) افراد لحاظ شود در حالي كه تنها بايد يك انتخاب انجام گيرد. در مورد انسان‌ها رو آوردن به انواع سامانه‌هاي راي‌گيري يك نوع راهكار براي تامين اين هدف است.

انتخاب‌هاي اجتماعي در جانوران كمتر بررسي شده است. اگرچه مثال‌هاي فراواني وجود دارد. مثلاً يك گروه بابون (نوعي ميمون) بايد در مورد محل بعدي كه قرار است بعد از استراحت بروند تصميم بگيرند، همچنين افراد يك كلني مورچه بايد در مورد حمله كردن يا نكردن به كلني همسايه خود تصميم بگيرند. يكي از مثال‌هاي برجسته تصميم‌گيري در جانوران انتخاب آشيانه توسط گروهي بالغ بر 10 هزار زنبور عسل است. در اينجا، چند صد زنبور بايد از بين حدود 10 يا تعداد بيشتري مكان براي آشيانه خود، يكي را كه بهترين باشد، انتخاب كنند. اواخر بهار يا اوايل تابستان با بالا رفتن جمعيت يك كلني زنبور، عمل بچ زدن انجام مي‌شود كه طي آن ملكه و حدود نيمي از زنبورهاي كارگر، كندو را ترك مي‌كنند تا يك كلني جديد بنا كنند.


زنبورها بعد از بچ‌زني در روي درختي در نزديكي كندوي اصلي تشكيل خوشه مي‌دهند كه اگر زنبوردار آنها را به تله نيندازد به خانه جديد (معمولاً در شكاف تنه درختان) پرواز مي‌كنند. اما معمولاً بچ‌ها توسط انسان‌ها شكار مي‌شوند و به درون كندوهاي ساخت انسان هدايت مي‌شوند بنابراين جاي شگفتي نيست اگر جريان تصميم‌گيري توسط زنبورهاي بچ تا سال‌ها به عنوان راز باقي بماند.


در دهه 1950 ميلادي با انتشار نتايج پژوهش‌هاي «مارتين لينداور» جانورشناس آلماني و يكي از دانشجويان «كارل فن فريش» پرده از اين راز برداشته شد. استاد وي قبلاً رقص عده‌اي از زنبورهاي كارگر در داخل كندو را كشف كرده بود اما اين بار وي متوجه شد زنبورها روي سطح بچ نيز «رقص دم‌جنباني» انجام مي‌دهند با اين تفاوت كه زنبورهاي رقصنده (پيشاهنگ)، برخلاف آناني كه در كندو به رقص مي‌پردازند شهد يا گرده همراه خود ندارند و اين به آن معنا بود كه اين گروه از زنبورهاي رقصنده، آذوقه‌آور نيستند و اطلاعات مربوط به غذا را با خود ندارند (گو اينكه در شرايط بچ زدن مساله مهم براي زنبورها يافتن يك مكان مناسب است نه غذا). سپس «لينداور» متوجه شد زنبورهاي پيشاهنگ به وسيله رقص، محل آشيانه‌هاي احتمالي را به بقيه زنبورها گزارش مي‌دهند.


اين نوع رقص قبلاً مورد توجه قرار نگرفته بود. پژوهش‌هاي بيشتر با استفاده از امكانات امروزي مانند فيلمبرداري و نيز استفاده از مدل‌هاي رياضي موجب تاييد يافته‌هاي «لينداور» شده است. به علاوه جزييات بيشتري را نيز آشكار كرده است. در جريان تصميم‌گيري، تنها چند صد تا از هزاران زنبور موجود در بچ فعال هستند و اغلب زنبورها آرام باقي مي‌ماندند تا انرژي بچ تا زماني كه آشيانه جديد پيدا شود، حفظ شود به طوري كه دماي مركز بچ بين 30 تا 40 درجه سانتيگراد است.


يافته شگفت‌آور ديگر آن است كه در ابتدا، رقص‌هاي زنبورها جهت‌هاي مختلفي را نشان مي‌دهند به طوري كه حدود 10 مكان يا تعداد بيشتري را آگهي مي‌كنند اما با گذشت زمان تعداد مكان‌هايي كه توسط رقصنده‌ها آگهي مي‌شود، كم مي‌شود تا اينكه يك مكان مي‌ماند كه با هيجان توسط زنبورهاي رقصنده آگهي مي‌شود.


بعد از اينكه رقص‌هاي زنبورها روي يك مكان خاص متمركز شد تمامي زنبورها ناگهان به طرف آشيانه آدرس داده‌شده توسط رقص پرواز مي‌كنند. به عبارت ديگر زنبورهاي رقصنده محل‌هاي مختلفي را گزارش مي‌كنند و بعد از نوعي همه‌پرسي، منزل جديد انتخاب مي‌شود! جالب آن است كه زنبورهاي رقصنده در مدت تصميم‌گيري در حال تغيير هستند يعني يك گروه از زنبورهاي پيشاهنگ كه مكاني را با رقص خود به ديگر زنبورها اطلاع مي‌دهند بعد از چند ساعت جاي خود را به گروه پيشاهنگ بعدي مي‌دهند.


پرسش مهم ديگر آن است كه آيا تصميم‌گيري نهايي براي پرواز به سمت آشيانه انتخاب‌شده بر اساس اتفاق آراست يا رسيدن به حد نصاب حداكثري. پاسخ به اين سوال با توجه به پژوهش‌هاي اخير كاملاً روشن شده است كه همه زنبورهاي پيشاهنگ لزوماً با مكان انتخاب‌شده موافق نيستند اما از تصميمي كه بيشتر افراد گرفته‌اند، پيروي مي‌كنند. به عبارت ديگر در اينجا رسيدن به حد نصاب براي تصميم‌گيري كافي است. با اين وجود در 90 درصد موارد محل انتخاب شده، داراي بهترين ويژگي‌هاي لازم بوده است.


انتخاب محل سكونت، موضوع بسيار حياتي براي كلني زنبور عسل به شمار مي‌رود. كلني بايد فضاي كافي براي ذخيره عسل در زمستان داشته باشد، همچنين بايد امكان بقا در سرماي زمستان و جلوگيري از حمله شكارگران گرسنه را داشته باشد، در غير اين صورت از بين مي‌روند. بنابراين جاي شگفتي نيست كه انتخاب كلني فقط توسط چند زنبور معدود انجام نگيرد بلكه چند صد زنبور به صورت جمعي در اين تصميم‌گيري شريك باشند. زنبورهاي پيشاهنگ مكان‌هايي كه امكان آشيانه شدن را دارند، صادقانه گزارش مي‌كنند و در نهايت به يك توافق در مورد محل زندگي جديد دست مي‌يابند.
 

منبع:http://sharghnewspaper.ir/Released/89-09-10/258.htm

نوشته دکتر کامبیز مینایی